پیرچشمی یا Short Am Syndrome کاهش تطابق و اختلال در دید نزدیک است که به طورطبیعی پس از40سالگی رخ می دهد.رابطه دقیق بین انقباض عضلات سیلیاری و کشش درناحیه زنول ها و عدسی چشم بطور دقیق شناخته نشده است و در این زمینه تئوری های زیادی مطرح می شود. در سال1850،Helmholtz بیان نمود که درحال عادی زنول ها درناحیه آکواتور بیشتر درحال کشش بوده و با انقباض عضله سیلیاری این کشش برداشته می شود که باعث افزایش قطرقدامی- خلفی عدسی و نیز افزایش قدرت انکساری آن شده و نیز رفراکتیو برای دید نزدیک فراهم می شود. برخلاف این نظریه که عملکرد همه زنول ها درناحیه قدامی- خلفی واکواتور لنز یکسان می باشد، Ronald Schachar درسال 1992 تئوری متفاوتی را بیان نمود.او متعقد بود که زنول های درناحیه قدامی،خلفی و اکواتور لنز عملکرد متفاوت و مستقل از هم دارند بطوریکه درطول تطابق و یا انقباض عضله سیلیاری زنول ها در ناحیه قدامی و خلفی عدسی شل شده ولی زنول ها در اکواتور عدسی دچار کشش می شوند که باعث افزایش قطر قدامی خلفی لنز خواهد داشت.
بر این اساس علت پیرچشمی کاهش فاصله بین عدسی چشم و عضلات سیلیری بدنبال رشد عدسی چشم و افزایش قطر آن می باشد که این کاهش فاصله به نوبه خود تاثیر کشش زنول ها در ناحیه اکواتور را کم نموده لذا قدرت تطابق کاهش می یابد.
درسال 2001،Coleman و Fish تئوری دیگری رامطرح نمودند که براساس آن عدسی چشم، زنول ها و ویتره قدامی به عنوان یک دیافراگم عمل کرده که با انقباض عضله سیلیاری و با ایجاد یک گرادیان فشاری این دیافراگم به سمت قدام حرکت کرده و باعث افزایش قدرت عدسی می شود.
درسال 2005،Strenk توانست باتصاویر MRI از ناحیه عضلات سیلیری و عدسی چشم تئوری Schachar را اثبات کند.
همانگونه که میدانید تمام عضلات بدن به صورت دوتایی بوده و antagonist و angonist دارند. براساس مطالعات مختلف اتصالات خلفی عضله سیلیاری، زنول ها درناحیه خلفی و نیز کوروئید ممکن است آنتاگونیست های عضله سیلیاری بوده که موجب بازگشت عضله سیلیاری به حالت نرمال پس از تطابق می شوند.
درحال حاضر درمان های مختلف برای پیرچشمی مطرح شده است ولی توافق کامل برای درمان پیرچشمی وجود ندارد لذا درمان پیرچشمی بعنوان Holy Grail(جام مقدس)عنوان می شود.
Monovision در این معنا است که یک چشم رابرای دید دور و چشم دیگر(nondominant)را برای دید نزدیک تنظیم کنیم. مونوویژن می تواند به کمک استفاده از لنز تماسی و یا جراحی رفراکتیو فراهم شود. نکته حائز اهمیت انتخاب بیمار برای درمان مونوویژن است و اینکه قبل از درمان حتما این حالت رابرای بیمار در مطب یا کلینیک تنظیم کرده که به بیمار نشان دهیم از این پس اینگونه خواهد دید و درصورت تمایل و رضایت بیمارجراحی انجام شود.
بهترین افراد برای مونوویژن بیماران بامیوپ اندک بین سنین 40 تا 50 سال هستند.
Conductive Keratoplasty: در این روش بااستفاده ازانرژی رادیوفرکوئنسی باطول موج 350 کیلو هرتز در استرومای قرنیه در ناحیه میدپریفری حرارتی تا 65 درجه سانتیگراد ایجاد کرده که این حرارت موجب Shrinkage کلاژن قرینه می شود و قرنیه در ناحیه مرکزی Steep شده که دید نزدیک را بهبود خواهد بخشید. علیرغم اینکه این روش دارای FDA approval طبق مطالعات مختلف اثر آن پس از شش ماه برگشت می کند.
MultifocalloL: لنزهای مولتی فوکال اولین بار درسال 1985وارد بازار شدند این لنزها با تغییر در قدرت لنز در سطوح قدامی و یا خلفی به صورت دوایر متحدالمرکز دید دور و دید نزدیک را اصلاح می کنند. کاشت لنزهای مولتی فوکال باید همیشه دوطرفه و با حداقل فاصله جراحی برای دو چشم انجام شود و همچنین انتخاب بیمار اهمیت زیادی دارد. عوارض لنزهای مولتی فوکال شامل، اشکال درمحاسبه قدرت لنز، کاهش حساسیت کنتراست ، Glare و هاله بینی هنگام غروب،افزایش اعواج اپتیکال و همچنین دسنتربودن لنز بدلیل اشکال در کپسولور کسیس هستند. همچنین بایدتوجه نمودکه تمام بیماران قادر به تطابق عصبی (neuroadaptation) برای لنزهای مولتی فوکال نخواهند بود.
Accommodating IOL : این لنزهای داخل چشمی دارای یک ناحیه نازک بین اپتیک و هاپتیک لنز هستند که با انقباض عضله سیلیاری موجب حرکت اپتیک به سمت قدام شده و پاور لنز برای دید نزدیک افزایش می یابد. مطالعات نشان داده اند که با انقباض عضله سیلیاری این لنزها به سمت قدام حرکت می کنند ولی این توانایی بتدریج کاهش می یابد. همچنین حرکت لنز به سمت خلف و ایجاد هیپروپی شدید از عوارض این لنزها می باشد.
لنزهای تطابقی جدید دارای دواپتیک می باشند.این لنزها دارای یک پاور ثابت درقسمت قدامی بوده که توسط یک هاپتیک فنر شکل به یک اپتیک خلفی متصل می شود. پاوراپتیک خلفی براساس محاسبه لنز داخل چشمی متفاوت می باشد. اپتیک قدامی که پاور ثابت دارد متحرک بوده و با انقباض عضله سیلیاری به سمت قدام حرکت کرده و با اثر تلکسوپ گالیله قدرت لنز می تواند تا 15 دپوپتر افزایش یابد. WIOL لنز داخل چشمی با پلیمرWIGEL می باشد به صورت دیسک کامل ،با قطر 9 میلیمتر بوده و داخل کپسول پس ازجراحی کاتاراکت قرارمیگیرد، میتواند موجب تداوم در تطابق گردد.
Corneal Inlays: به صورت لنزهای کوچک بوده که در استرومای قرنیه کاشته میشود این لنزها با سه مکانیسم موجب اصلاح پیرچشمی میشوند.
1-Pinhole effect که باافزایش عمق فوکوس،دید نزدیک را افزایش میدهند.
2-Cornealreshape این لنزها موجب افزایش انحنای قرینه و Steep شدن آن در ناحیه مرکزی شده که دید نزدیک را اصلاح می کنند.
3-Refractive power این دسته از inlay، دارای پاورهای مختلف برای اصلاح پیر چشمی هستند: لازم به ذکر است که این روش درحال حاضر FDA approval ندارد و باید توجه نمود که inlay را در چشم nondoninant قرار داد. Inlay با استفاده ازمیکروکراتوم و تهیه یک فلپ در عمق 180 میکرون در قرنیه کاشته می شود.
Refractive Surgery:روش جراحی لیزر برای پیرچشمی شامل جراحی رفراکتیو برای ایجاد قرنیه مولتی فوکال،intracorوsupracor می باشد. در این روش ها قرنیه در ناحیه مرکزی Steep شده و دید نزدیک اصلاح می شود.مطالعات مختلف تاثیر این روشها را نشان داده اند ولی عوارضی چون ازدست دادن دیداصلاح شده دور، کاهش حساسیت کنتراست و افزایش اعواج درجه بالا (HOA) و نیز برگشت پیرچشمی گزارش شده اند. در مجموع میزان رضایت بیماران از اصلاح پیرچشمی در این روش هابیش از60درصد نبوده است. لذا انتخاب مناسب و دقیق و همچنین توضیح در مورد نوع جراحی و عوارض آن در درمان پیرچشمی بیمار حائز اهمیت می باشد.
منبع:
http://www.drbabsharif.com
تذکر مهم شما نمی توانید با تکیه بر مطالبی که در سایت e پزشک منتشر می شود مبادرت به خود درمانی کنید.